سه سال پیش همچین شبی این رو نوشته بودم
کاملا شبش توی ذهنمه
درحالی که برای اولین به خودم جرات حذف دادم
هممون از غول بزرگ جنینی که فقط3 جلسه تشکیل شد و قرار بود هرچی توی 9ماه رخ میده رو خودمون بخونیم میترسیدیم
بافتی که هنوز درک نکردم که چرا اون حجم زیادش رو برای ترم یک گذاشته بودن در شرایطی که میتونستن بین 3ترم اول به طور عادلانه تقسیم بندیش کنن
اون شب رو یادم نمیره که بافت جعفر دستم بود رو هی ورق میزدم و میدیدم ای دل غافل اینا رو که یادم نیس!
جنین رو چه بخواین چه نخواین یادم نبود و بلد نبودم
از اون شب همین نوشته مونده و یاد اون استرسش.ولی بگو یک کلمه از درسا یادم هست؟خیر
بیا ازم بپرس توی هفته دوم چی میشد؟
بپرس چند درصد از اون بافت شناسی حفظی مزخرف توی ذهنته؟
میگم هیچی
یکم از این نوشته ها اومدم پایین تر رسیدم به سال قبل
19/10امتحان نورو
اونم یادمه که یه فلاسک پر چای گذاشتم کنارم
امتحانمو عالی دادم
پنجشنبه بود رسیدم خونه 5روز برای امتحان بعدش که باکتری بود وقت داشتم
به خودم استراحت دادم اون روزو فیلم دیدم کاتیوشا
شب عکس جزوه هامو فرستادم برای بچه ها
احتمالا تصور میکردم روزای سختم میگذرن و سال دیگه راحتترم
ولی.! خب اسون نشد سختم نیست
پسفردا امتحان فارما دارم
پشت بندش بدون هیچ وقتی مهارت دارم
و بعدش جامعه!!!فک کنم بارها اینجا درباره جامعه غر زدم:)
امید دارم این دو هفته زنده بیام بیرون چون تاحالا اینقدر فشرده امتحان ندادم
+ من خیلی قولا به خودم داده بودم که سر اکثرشون نموندم .اینی اینجا نوشتم رو یادم نمیاد چی بود
دعا برام یادتون نره
درباره این سایت